شهر شعر

متن آهنگ مصطفی سهیلی حاشا - شهر شعر

مصطفی سهیلی حاشا

متن آهنگ مصطفی سهیلی حاشا

متن آهنگ مصطفی سهیلی حاشا

ترانه: شایان اویسی

 

اونو دیدم همین امشب توی اون خیابون

یهو برگشت شدم پنهون منو نبینه اون

نمیخواستم بفهمه من چقدر شدم داغون

نمیدونست که هر روزم شده رنگ بارون

لباش خندون ولی انگار ته قلبش گریون

کنارش یه غریبه بود که دست تو دست اون

تو که دست تو دست غریبه نمیذاشتی

تو بجز آغوش خودم جایی نداشتی

چی شده که حاشا میکنی منو رسوا میکنی

مگه امروز و بهت خبر ندادم

تو یه روز پشیمون میشی و پر بارون میشی و

درس عبرت میشی واسه عالم و آدم

♫♫♫

متن آهنگ حاشا مصطفی سهیلی

♫♫♫

تو بارون به سرم زد لباس نو بپوشم

بریزم غصه هایی که نشسته روی دوشم

ولی چترشو دیدم که یادگار من بود

تو پاییزی که حالش مثل حال زار من بود

تو بارون به سرم زد لباس نو بپوشم

بریزم غصه هایی که نشسته روی دوشم

ولی چترشو دیدم که یادگار من بود

تو پاییزی که حالش مثل حال زار من بود

مثل حال زار من بود

تو که دست تو دست غریبه نمیذاشتی

تو بجز آغوش خودم جایی نداشتی

چی شده که حاشا میکنی منو رسوا میکنی

مگه امروز و بهت خبر ندادم

تو یه روز پشیمون میشی و پر بارون میشی و

درس عبرت میشی واسه عالم و آدم

 

دانلود آهنگ مصطفی سهیلی حاشا

اشتراک در شبکه اجتماعی

ارسال دیدگاه جدید

به نکات زیر توجه کنید

  • نظرات شما پس از بررسی و تایید نمایش داده می شود.
  • لطفا نظرات خود را فقط در مورد مطلب بالا ارسال کنید.