شهر شعر

متن آهنگ علی زند وکیلی جاده شب - شهر شعر

علی زند وکیلی جاده شب

متن آهنگ علی زند وکیلی جاده شب

متن آهنگ علی زند وکیلی جاده شب

شعر: محمدسعید میرزایی

 

رفتی از دنیای خاموشم صدایت را گرفتم

غصه های کهنه برگشتن و جایت را گرفتند

در کجای جاده شب راه تو از من جدا شد

در کجای قصه از من دست هایت را گرفتند

گر چه شاید روز دیدار تو در تقویم من نیست

با نگاهت تا شب جان دادنم همراه من باش

من که برگی در شب پایان پاییزم غریبم

لااقل تا لحظه افتادنم همراه من باش

بی تو میدانم بی تو میدانم

که من میمانم و این جاده های بی رسیدن

بی تو میدانم بی تو میدانم

بی تو من میمانم و یک کهکشان تنهایی من

بی تو میدانم بی تو میدانم

که من میمانم و این جاده های بی رسیدن

بی تو میدانم بی تو میدانم

بی تو من میمانم و یک کهکشان تنهایی من

♫♫♫

متن آهنگ جاده شب علی زند وکیلی

♫♫♫

مثل یک آهوی زخمی در شبی برفی اسیرم

از کجای شام تاریکم سراغت را بگیرم

دست هایت را نگیر از من که در پایان راهم

یک نفس همراهیم کن من که میخواهم بمیرم

بی تو میدانم بی تو میدانم

که من میمانم و این جاده های بی رسیدن

بی تو میدانم بی تو میدانم

بی تو من میمانم و یک کهکشان تنهایی من

بی تو میدانم بی تو میدانم

که من میمانم و این جاده های بی رسیدن

بی تو میدانم بی تو میدانم

بی تو من میمانم و یک کهکشان تنهایی من

 

اشتراک در شبکه اجتماعی

ارسال دیدگاه جدید

به نکات زیر توجه کنید

  • نظرات شما پس از بررسی و تایید نمایش داده می شود.
  • لطفا نظرات خود را فقط در مورد مطلب بالا ارسال کنید.