شهر شعر

متن آهنگ علیرضا روزگار آشفته حالی - شهر شعر

علیرضا روزگار آشفته حالی

متن آهنگ علیرضا روزگار آشفته حالی

متن آهنگ علیرضا روزگار آشفته حالی

شعر: رحیم معینی کرمانشاهی

 

این همه آشفته حالی این همه نازک خیالی

ای به دوش افکنده گیسو از تو دارم از تو دارم

از تو دارم از تو دارم

این غرور و عشق و مستی خنده بر غوغای هستی

ای سیه چشم و سیه مو از تو دارم از تو دارم

از تو دارم از تو دارم

این تو بودی کز ازل خواندی به من درس وفا را

این تو بودی که آشنا کردی به عشق این مبتلا را

من که این حاشا نکردم از غمت پروا نکردم

دین من دنیای من از عشق جاویدان تو رونق گرفته

سوز من سودای من از نور بی پایان تو گرمی گرفته

این همه آشفته حالی

♫♫♫

متن آهنگ آشفته حالی علیرضا روزگار

♫♫♫

این تو بودی کز ازل خواندی به من درس وفا را

این تو بودی که آشنا کردی به عشق این مبتلا را

من که این حاشا نکردم از غمت پروا نکردم

دین من دنیای من از عشق جاویدان تو رونق گرفته

سوز من سودای من از نور بی پایان تو گرمی گرفته

این همه آشفته حالی

 

اشتراک در شبکه اجتماعی

ارسال دیدگاه جدید

به نکات زیر توجه کنید

  • نظرات شما پس از بررسی و تایید نمایش داده می شود.
  • لطفا نظرات خود را فقط در مورد مطلب بالا ارسال کنید.