شهر شعر

متن آهنگ مسعود مفیدی جانان من - شهر شعر

مسعود مفیدی جانان من

متن آهنگ مسعود مفیدی جانان من

متن آهنگ مسعود مفیدی جانان من

شعر: علی بحرینی

 

شب و تب و پیاله در دست

زندگی فقط همین است

خیره شو به چشمان من

جانی و جانان من

قبل تو با من چه ها شد

آمدی دلم رها شد

به جنون نرسانیم

خودت که میدانیم

دل طلبت مست تو را

مست و وابسته تو را

اجازه میدهی به من

که حس کنم دست تو را

دل طلبت مست تو را

مست و وابسته تو را

اجازه میدهی به من

که حس کنم دست تو را

♫♫♫

متن آهنگ جانان من مسعود مفیدی

♫♫♫

مرا ببر به هر طرف

چه با هدف چه بی هدف

هر چه تو گویی همان

بمان و رخص من نگیر

در تب و تاب این مسیر

هر چه تو گویی همان

دل طلبت مست تو را

مست و وابسته تو را

اجازه میدهی به من

که حس کنم دست تو را

دل طلبت مست تو را

مست و وابسته تو را

اجازه میدهی به من

که حس کنم دست تو را

شب و تب و پیاله در دست

زندگی فقط همین است

خیره شو به چشمان من

جانی و جانان من

قبل تو با من چه ها شد

آمدی دلم رها شد

به جنون نرسانیم

خودت که میدانیم

دل طلبت مست تو را

مست و وابسته تو را

اجازه میدهی به من

که حس کنم دست تو را

دل طلبت مست تو را

مست و وابسته تو را

اجازه میدهی به من

که حس کنم دست تو را

 

اشتراک در شبکه اجتماعی

ارسال دیدگاه جدید

به نکات زیر توجه کنید

  • نظرات شما پس از بررسی و تایید نمایش داده می شود.
  • لطفا نظرات خود را فقط در مورد مطلب بالا ارسال کنید.