شهر شعر

متن آهنگ نیما لشگری صبوری - شهر شعر

نیما لشگری صبوری

متن آهنگ نیما لشگری صبوری

متن آهنگ نیما لشگری صبوری

شعر: نیما لشگری

 

چه شبایی که تا صبح من

به عشق تو نشستم

همه رفتن ولی موندم

من بودم به پات نشستم

تموم لحظه ها رو

واسه ما شدن دویدن

تو کاری کردی که آخر

از خودتم دست کشیدم

برای این همه دوری

آخه تا کی صبوری

برای عاشق خسته ت

چرا نامهربونی

تنها دلیل شعر سرودن

بخدا قسم تو بودی

ولی حیف که همیشه

با دلم غریبه بودی

تو نخواستی که نگاهم

تو نگاهت جون بگیره

آخه فهمیده بودی

دلم بدجوری اسیره

گفتی باید برم من

آخر قصه مون همینه

باید بسوزی دل

آخه سزای تو اینه

♫♫♫

متن آهنگ صبوری نیما لشگری

♫♫♫

چه شبایی که تا صبح من

به عشق تو نشستم

همه رفتن ولی موندم

من بودم به پات نشستم

تموم لحظه ها رو

واسه ما شدن دویدن

تو کاری کردی که آخر

از خودتم دست کشیدم

برای این همه دوری

آخه تا کی صبوری

برای عاشق خسته ت

چرا نامهربونی

تنها دلیل شعر سرودن

بخدا قسم تو بودی

ولی حیف که همیشه

با دلم غریبه بودی

تو نخواستی که نگاهم

تو نگاهت جون بگیره

آخه فهمیده بودی

دلم بدجوری اسیره

گفتی باید برم من

آخر قصه مون همینه

باید بسوزی دل

آخه سزای تو اینه

 

اشتراک در شبکه اجتماعی

ارسال دیدگاه جدید

به نکات زیر توجه کنید

  • نظرات شما پس از بررسی و تایید نمایش داده می شود.
  • لطفا نظرات خود را فقط در مورد مطلب بالا ارسال کنید.