شهر شعر

متن آهنگ محمد معتمدی غم دل - شهر شعر

محمد معتمدی غم دل

متن آهنگ محمد معتمدی غم دل

متن آهنگ محمد معتمدی غم دل

شعر: رهی معیری

 

از غم دل ناله ها دارم

از غم دل ناله ها دارم

نباشد دردم را دوایى

کجایى اى ساقى کجایى

جامى که مرا دیوانه کند

با هستى خود بیگانه کند

اثر نکند ناله زارم

تا کى از بر من جدایى

دور از دیده من چرایى

اى مستى جان از باده تو

جامى که منم دلداده تو

♫♫♫

متن آهنگ غم دل

♫♫♫

خسته دلى دارم زفتنه گردون

که در سبویم جاى مى خون مى ریزد

عاشقم و سوزد شرار غم جانم

اگر بر آرم آه از دل آتش خیزد

آمد جان به لبم وز دل جدا نشود تاب و تبم

گریان و شمع سحر روز و شبم از تنهایى

بازآ در محفل من کز آتش غم سوزد دل من

اى راحت جان تاکى زغمت بنالد دل من

نباشد از جهان به غیر اشک غم حاصل من

 

اشتراک در شبکه اجتماعی

ارسال دیدگاه جدید

به نکات زیر توجه کنید

  • نظرات شما پس از بررسی و تایید نمایش داده می شود.
  • لطفا نظرات خود را فقط در مورد مطلب بالا ارسال کنید.